حرمان هور

|خانه
عاشقی با اگر و شاید و اما نشود
ارسال شده در 30 تیر 1397 توسط حرمان هور در بدون موضوع

عشق رسوایی محض است كه حاشا نشود

 

عاشقی با اگر و شاید و اما نشود

 

شرط اول قدم آن است كه مجنون باشیم

 

هر كسی در به در خانه ی لیلا نشود

 

دیر اگر راه بیفتیم، به یوسف نرسیم

 

سرِ بازار كه او منتظر ما نشود

 

لذت عشق به این حسِّ بلا تكلیفی ست

 

لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟

 

من فقط رو به روی گنبد تو خم شده ام

 

كمرم غیر درِ خانه ی تو تا نشود

 

هر قَدَر باشد اگر دورِ ضریح تو شلوغ

 

من ندیدم كه بیاید كسی و جا نشود

 

بین زوّار كه باشم كرمت بیشتر است

 

قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود

 

مُرده را زنده كُنَد خوابِ نسیم حرمت

 

كار اعجاز شما با دَمِ عیسا نشود

 

امن تر از حرمت نیست، همان بهتر كه

 

كودكِ گمشده در صحن تو پیدا نشود

 

بهتر از این؟! كه كسی لحظه ی پابوسیِ تو

 

نفس آخر خود را بكِشد پا نشود 

 

دردهایم به تو نزدیك ترم كرده طبیب

 

حرفم این است كه یك وقت مداوا نشود!

 

من دخیلِ دلِ خود را به تو طوری بستم

 

كه به این راحتی آقا گره اش وا نشود

 

بارها حاجتی آورده ام و هر بارش

 

پاسخی آمده از سمت تو، الّا نشود

 

امتحان كرده ام این را حرمت، دیدم كه

 

هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود

 

آخرش بی برو برگرد مرا خواهی كُشت

 

عاشقی با اگر و شاید و اما نشود

 

 

شاعر :سهرابی

 

اشک نوشت:این روزها دلتنگ نگاه کریمانه امام مهربانی ها

عشق مجنون گنبد نظر دهید »
راز نیاز به امام معصوم
ارسال شده در 27 خرداد 1397 توسط حرمان هور در بدون موضوع

آيت الله محمد تقى مصباح يزدى-کنفرانس تشيع؛ فيلادلفيا-جولاي 1993

مسلمانان علي‌رغم اتفاق نظرى كه در كليات دين مانند اصول و عقايد و اخلاق و احكام (اعمّ از مناسك عبادى و احكام مدنى و حقوقى و قوانين قضائى و جزائى و سياسى و ساير شئون اسلام) دارند در پاره‏اى از عقايد جزئى و تفاصيل احكام و قوانين، اختلافاتى دارند كه آنان را به ‌صورت پيروان مذاهب و فرقه‏هاى مختلف درآورده است. براى اين اختلافات مى‏توان دو محور عمده را در نظر گرفت: يكى محور عقايد كه مربوط به علم كلام مى‏شود، و ديگرى محور احكام (به معناى عام) كه مربوط به علم فقه مى‏گردد. نمونة بارز اختلاف پيرامون محور اول، اختلاف اشعرى و معتزلى در مسائل كلامى؛ و نمونة اختلاف پيرامون محور دوم، اختلاف مذاهب چهارگانه چهارگانة اهل سنّت در مسائل فقهى است.

يكى از اختلافات معروف بين مذاهب اسلام، اختلاف شيعه و سنّى در مسأله امامت است كه شيعيان (اماميّه) بعد از رحلت پيامبر اكرم،(صلی الله عليه و آله) على بن ابى طالب(عليه السلام) را امام و جانشين آن حضرت مى‏دانند برخلاف اهل سنّت كه آن حضرت را خليفه چهارم مى‏شمارند. و در واقع، مشخّصة اصلى مذهب اماميّه، اعتقاد به امامت امامان دوازده‌گانه با سه ويژگى (عصمت، علم خدادادى و نصب از طرف خداى متعال) است.

در اينجا اين سؤال مطرح مى‏شود كه آيا اصل اين اختلاف، مربوط به حوزه عقايد و كلام است و اختلافات فقهىِ مربوط به آن، جنبة فرعى دارد يا اين‌كه اين اختلاف صرفاً يك اختلاف فقهى است (شرح المقاصد، ج 2، ص 271.) و يا اختلافى سياسى درست شبيه اختلافى كه بين دو حزب سياسى بر سر انتخاب كانديداى رياست وجود دارد؟

حقيقت اين است كه اين مسأله (دست‌كم از ديدگاه شيعه) يك مسألة اعتقادى و كلامي است و ابعاد فقهى و سياسى آن، جنبة فرعى دارد. به ديگر سخن: نظام اعتقادى شيعه داراى حلقات مترتب و هماهنگى است كه مسأله امامت يكى از حلقات آن را تشكيل مى‏دهد و با حذف آن، سلسله سلسلة مزبور، انسجام و تماميّت خود را از دست مى‏دهد. براى روشن شدن اين مطلب بايد نگاهى اجمالى به نظام اعتقادى شيعه بيافكنيم تا جايگاه امامت در اين نظام متسلسل، آشكار شود و وجه اهتمام شيعه به اين مسأله، و دليل ضرورت آن، معلوم گردد:

نخستين حلقه در نظام اعتقادى اسلام اعتقاد به وجود خداى يگانه و سپس اعتقاد به صفات ذاتيّه و فعليّه است. در بينش اسلامى، خداى متعال همانگونه كه خالق و آفرينندة تمام پديده‏هاى هستى است، ربّ و اداره‌كنندة آنها نيز هست و هيچ موجودى از قلمرو خالقيّت و ربوبيّت او خارج نيست. خداى متعال هيچ چيزي را گزاف و بيهوده نيافريده است بلكه همگى برطبق نظام حكيمانه آفريده شده‏اند و مجموع آنها كه در سلسله‏هاى طولي و عرْضى قرار دارند و گسترة آغاز شده از ازل بسوى ابد را فرا مى‏گيرند نظام واحد و هماهنگى را تشكيل مى‏دهند كه به مقتضاى حكمت الهى به وسيله وسيلة قوانين عليّت اداره مى‏شوند.

از جمله مخلوقات بي‌شمار الهى، انسان است كه با ويژگي‌هاى شعور و آگاهي و اراده و اختيار شناخته مى‏شود و در نتيجه، مسيرى دوسويه (به سوى سعادت يا شقاوت جاودانى) خواهد داشت و به همين جهت، مشمول ربوبيّت ويژه‏اى (علاوه بر ربوبيّتى كه شامل پديده‏هاى بى‏اختيار مى‏شود) به نام ربوبيّت تشريعى خواهد بود. يعني مقتضاى ربوبيّت جامع الهى نسبت به انسان اين است كه اسباب و مقدّمات حركت اختيارى و از جمله شناختن هدف و شناختن راه رسيدن به آن را در دسترس او قرار دهد تا انتخاب آگاهانه براى او ميسّر شود و در اين راستا مقتضاى حكمت الهى اين است كه نارسايى شناخت‏هاى حسّى و عقلانى او را به وسيله معارف وحيانى جبران كند.

بدين ترتيب، ضرورت دستگاه وحى و نبوّت، روشن مى‏شود زيرا اگر خداى متعال انسان را به حال خود واگذاشته بود و راه صحيح رسيدن به سعادت ابدى را به وسيله وسيلة انبيا به او نياموخته بود مانند ميزبانى مى‏بود كه ميهمانى را براى پذيرايى دعوت كند اما آدرس مهمانسرا را به او ندهد!

تعاليم انبيا با گذشت زمان و تحت تأثير عوامل مختلف، دچار تغييرات و تحريفات عمدى و غير عمدى مى‏گرديد و به حدّى مى‏رسيد كه خاصيت هدايت و روشنگرى خود را از دست مى‏داد و از اين روى نياز به بعثت پيامبر ديگرى پديد مى‏آمد كه تعاليم گذشته را احيا كند و در صورت لزوم، تعاليم ديگرى بر آنها بيفزايد يا جايگزين تعاليم سابق نمايد.

در اينجا سؤالى مطرح مى‏شود كه آيا اين روند تا ابد ادامه خواهد يافت يا ممكن است شريعتي كامل باشد و از آفت تحريف نيز مصون بماند و ديگر نيازى به آمدن پيامبر ديگرى نباشد؟ پاسخ اسلام، گزينة دوم است و همة مسلمانان اتفاق دارند كه اسلام، آخرين شريعت آسمانى، و پيامبر اسلام خاتم پيامبران الهى است و قرآن كريم به عنوان منبع اصلى اين شريعت، سالم و بدون تحريف به دست ما رسيده و همچنان باقى خواهد ماند.

اما قرآن كريم همه همة تعاليم مورد نياز بشر را تفصيلاً بيان نكرده و بيان تفصيلى را به عهدة پيامبر اكرم صلي‌الله عليه و آله گذاشته است چنان‌كه مى‏فرمايد: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»(؛سوره نحل، آيه 44). و بدين ترتيب منبع دوم براى شناخت اسلام (سنّت) ثابت مى‏شود، ولى اين منبع مصونيّتى مانند مصونيّت قرآن ندارد، چنان‌كه شواهد قطعى تاريخى گواهى مى‏دهند و خود پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نيز پيش‌بينى كرده بود كه كسانى نسبت‏هاى دروغى به او خواهند داد و سخنان نادرستى از قول او نقل خواهند كرد. از اين روى سؤال ديگرى طرح مى‏شود كه ربوبيّت الهى چه طرحى را براى تأمين اين نيازمندى بعد از رحلت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در نظر گرفته است؟ و درست در اين نقطه است كه در نظام فكرى و عقيدتى اهل سنّت جاي حلقه حلقة مفقوده‏اى ملاحظه مى‏شود امّا در نظام اعتقادى شيعه در اين نقطه، حلقة روشنى مى‏درخشد و آن حلقة امامت است، يعنى تبيين احكام و قوانين اسلام و تفسير مجملات و متشابهات قرآن كريم بعد از پيامبر اكرم(صل الله عليه و آله) به عهده كسانى گذاشته شده كه داراى علم خدادادى و ملكة عصمت بوده‏اند و به‌جز مقام نبوّت و رسالت از ساير مقامات و مزاياى پيامبر اكرم (صل الله عليه و آله)، از جمله مقام ولايت و حكومت بهره‏مند بوده‏اند. به ديگر سخن: ربوبيّت تكويني الهى، اقتضاى وجود چنين كسانى را در اين امت داشته، و ربوبيّت تشريعى الهي مقتضى ايجاب اطاعت از ايشان بوده است.

پس دستگاه امامت، در واقع، دنباله دنبالة دستگاه رسالت است و عترت پيامبر اكرم (صل الله عليه و آله) ادامه دهندة وظيفة آن حضرت بودند كه بدون داشتن مقام نبوّت، ميراث آن حضرت را براى نسل‏هاى آينده حفظ و تبيين كردند و ضمناً از طرف خداى متعال براى ادارة جامعة اسلامى و تصدّى مقام حكومت و ولايت بر امّت، تعيين شده بودند هرچند كه اجراي آن تنها در مدّت كوتاهى ميسّر گرديد چنان‌كه در مورد انبيا هم تنها براى بعضى از ايشان و در دوران محدودى ميسّر گرديده بود.

بدين ترتيب روشن شد كه مسأله امامت در اصل، يك مسأله كلامى است كه بايد به عنوان يك امر اعتقادى مورد بحث واقع شود، نه اينكه همانند يك فرع فقهى يا يك قضية سياسى و تاريخى، مورد مطالعه قرار گيرد.

نظر دهید »
طریق بسمل شدن
ارسال شده در 21 خرداد 1397 توسط حرمان هور در برشی از کتاب

-((چه مدتی است که در جبهه خدمت می کنی؟))

-((شش ماه و هفت روز))

-((بهت یک نصیحت می کنم؛شایدم یک وصیت!))

-((آن چیست؟))

“روز شماری مکن.حتی اگر فکر می کنی در مهلکه افتاده ای روز شماری مکن!حالا هم لحظه شماری مکن!

شب نمی تواند تمام نشود.طبیعت شب آن است که برود رو به صبح.نمی تواند یک جا بماند.مجبور است بگذرد.اما وقتی تو ذهنت را اسیر گذر لحظه ها کنی،خودت گذر لحظه ها را سنگین و سنگین تر می کنی؛

بگذار شب هم راه خودش را برود”

 

 

کتاب :طریق بسمل شدن

نویسنده :محمود دولت آبادی

 

 

عشق نوشت:مرا عهدی ست با شادی که شادی آن من باشد /مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد

نظر دهید »
کی مستجاب می شود "آقا بیای ما" ؟
ارسال شده در 12 اردیبهشت 1397 توسط حرمان هور در بدون موضوع

ای آخرین توسل سبز دعای ما

آیا نمی رسد به حضورت صدای ما؟

شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین

بی تو چه زود می گذرد هفته های ما

در این فراق تا که ببینی چه می کشیم

بگذار چشمهای خودت را به جای ما

موعود خانواده کی از راه می رسی

کی مستجاب می شود “آقا بیای ما” ؟

کی می شود بیایی واز پشت ابرها

خورشید های تازه بیاری برای ما

آقا اگر نیایی وبالی نیاوری

از دست میرود سفر کربلای ما

نظر دهید »
آسیب شناسی پژوهش
ارسال شده در 1 اردیبهشت 1397 توسط حرمان هور در بدون موضوع

آسيب‌شـناسي پـژوهش

 

 

خودمحوري و تک‌روي

 

تک‌روي و تک­انديشي، و به دنبال آن، خودمحوري يکي از مشکلات جامعه علمي ما به ‌شمار مي‌آيد. افراد معمولاً عادت دارند به‌تنهايي فکر کنند و پژوهش‌هاي خود را تنها انجام دهند؛ درحالي‌که اگر به‌طور جمعي فکر کنيم، بسيار پسنديده­تر و سودمندتر است. يکي از خطرات تک‌روي، افزايش اختلاف‌ها و فاصله گرفتن پژوهشگران از يکديگر است که زيان‌ها و خسارت‌هاي جبران­ناپذيري به بار مي‌آورد.

اين تربيت ويژه‌اي است که هرچند محاسني دارد، زياده‌روي و مبالغه در آن، عيوبي را نيز به بار آورده است که هر روز شاهد و ناظر آن هستيم. اين مسئله، بنيان هرگونه همکاري، نظم و تشکل را برهم­مي­زند و با وجود آن، چندان اميدي به پيشرفت باقي نمي‌ماند. با اين طرز فکر و اين نوع تربيت، نمي‌توان اميدوار بود که کارهاي بنيادين انجام شود؛ زيرا تا هنگامي که انعطاف و تفاهم و آمادگي پذيرش سخن ديگري وجود ندارد، نمي‌توان به همکاري جدي اميد داشت و از چنين جامعه­اي چگونه مي‌توان انتظار رشد داشت. اين يکي از مشکلات بزرگ جامعه ماست که متأسفانه به‌آساني قابل حل نيست.

براي حل اين مشکل بايد انديشه‌ها به هم نزديک‌تر شوند تا وحدت بيشتري را احساس

کنيم. اين کار به سود اسلام است. به هر قيمتي که هست بايد فکرها به هم نزديک شوند؛ به‌ويژه کساني که هدف مشترک الهي و درد دين دارند، بايد بيشتر به اين امر همت گمارند. تفاهم و نزديک شدن دل‌ها و انديشه‌ها به يکديگر، عيب­ها را کمتر مي‌کند و بدبيني­ها را از بين مي‌برد. سود آن نيز به جامعه اسلامي خواهد رسيد. يکي از مصداق‌هاي حديث شريف تَزاوَروا وتلاقوا وتَذاکروا وأحيوا أمرنا)( عن أبي عبدالله (عليه‌السلام): إتقوا الله وکونوا إخوه برره، متحابّين في الله، متواصلين متراحمين، تزاوروا وتلاقوا وتذاکروا وأحيوا أمرنا (محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج71، ص351، ح20). همين مواردي است که گفته شد. روايات و سيره ائمه(عليهم السلام) گوياي اين است که مردم بايد با هم باشند، با هم بينديشند، در مسائل زندگي و اجتماعي به ياري هم بشتابند و همفکري و مشورت داشته باشند.

همکاري، افزون بر بهره‌هاي علمي، يک روش تربيتي نيز است و بايد به خود عادت دهيم تا با هم باشيم، با هم بينديشيم و بکوشيم که همه يک فکر داشته باشيم.

بهترين راه موفقيت، کار گروهي است. همکاري افراد با يکديگر نيروي آنها را دوچندان مي‌کند و با بيشتر شدن تعداد افراد، نيروها به‌صورت تصاعدي افزايش مي‌يابند.

نخستين شرط همکاري و همفکري، گذشت است. اگر روح گذشت وجود نداشته باشد، هيچ‌گاه نمي‌توان با ديگري زندگي کرد. خدا هيچ دو انساني را مانند هم نيافريده است؛ همه انسان‌ها با هم اختلاف دارند؛ حتي دو برادر نيز مثل هم نيستند. پس براي همکاري با ديگران گذشت لازم است. بايد روح گذشت را در خود تقويت کنيم تا اين صفت براي ما ملکه شود. وجود حساسيت و ناراحتي به‌دليل سخن يا رفتار ديگري، نشان­دهنده نبود اين صفت در ماست.

سود همکاري اجتماعي و استفاده از نيروهاي ديگر، بيش از سودي است که از کار فردي به دست مي‌آيد. بنابراين، براي حفظ آن سود و به دست آوردن مصلحت کلي بايد از اصرار بر نظر و عقيده خود صرف‌نظر کنيم؛ اگرچه اين گذشت با روح طبيعي هيچ انساني سازگار نيست و هر انساني، استقلال­طلب است و مي‌پندارد هرچه خود مي‌گويد، درست است.

انسان نبايد در بند خود بماند. امام(رحمه الله) مي‏فرمود: هرچه هست و نيست، زير سر اين «من» است. من را کنار بگذاريد، همه مشکلات حل مي‌شود. اين تفکر فردگرايانه و اينکه انسان احساس کند به فکر ديگري نياز ندارد و هرچه خودش فکر مي‌کند، همان است، بايد کنار گذاشته شود.

کم‌اطلاعي

 

امروزه، با اينکه قرن اطلاعات و ارتباطات ناميده شده است، ميزان اطلاعات ما از نيازهاي کشور و ديگر کشورهاي اسلامي و اينکه چه کارهايي مي‌توان انجام داد و چه زمينه‌هايي براي فعاليت وجود دارد، بسيار اندک است. البته بخشي از آن طبيعي است؛ زيرا کارها گسترده شده‌اند و ديگر آن فراغت‏هاي گذشته وجود ندارد که انسان بتواند به همه‌جا رفت‌وآمد کرده، اطلاع به دست آورد؛ ولي بخشي از آن هم مربوط به کوتاهي خود ماست. يعني تلاش نکرديم راه‌هاي اطلاع‌رساني درست را به دست آوريم؛ مثلاً اگر انتشاراتي داريم، بايد نشريات را به‌گونه‌اي توزيع کنيم که زودتر، بيشتر و بهتر به دست مردم برسد؛ اين امر امروزه خود يک هنر است و بايد آن را آموخت و راه‌هاي بهتر براي توليد، توزيع و نشر حقايق را به دست آورد.

افراط و تفريط

مصداقي که در اينجا مي‌خواهم بر آن تأکيد کنم اين است که ما در استفاده از انديشه‌هاي پيشينيان، گاهي دچار افراط مي‌شويم و گاهي دچار تفريط؛ بايد از هر دوي آنها پرهيز و حد اعتدال را رعايت کنيم. شايد ديده باشيد انديشمندان يا حتي استاداني که چنان به انديشه‌هاي پيشينيان احترام مي‌گذارند که آنها را در حد مطلق مي‏پندارند و به خود و ديگران اجازه نمي‏دهند از مرز سخنان ايشان فراتر روند. البته اين امر در علوم تجربي کمتر، اما در علوم انتزاعي بيشتر است. اين گروه از پژوهشگران، حتي زماني که بين پيشينيان اختلافي در برخي از مباحث ديده مي‌شود، مي‏کوشند به هر نحو ممکن آن را حل کنند و مي‌گويند اختلافي نبوده است و فقط در ظاهر کلام اختلاف داشته‌اند

. همان‌گونه‌که پيش از اين اشاره کرديم، اين گرايش حتي در فيلسوفي مثل فارابي وجود داشته و او را به نگارش کتاب الجمع بين رأيي الحکيمين واداشته است. وي در اين کتاب به دنبال اين بود نشان دهد انديشه‌هايي که از ارسطو و افلاطون نقل شده‌اند و ظاهراً با هم اختلاف دارند، در واقع به يک مطلب اشاره مي‌کنند و اگر هم اختلافي هست، راه جمع بين آن دو را معرفي مي‌کند. اين نشانه آن است که به باور آنها سخنان پيشينيان بسيار مهم است و نبايد با هم اختلاف داشته باشند؛ درحالي‌که هر منصفي مي‌بيند که برخي از سخنان با هم جمع‌شدني نيستند. خود ارسطو مي‏گويد: افلاطون براي ما عزيز است، اما حق، عزيزتر است و تصريح مي‌کند که مخالف برخي از نظريه‌هاي افلاطون، مانند نظريه مُثُل است.

 

اين نگاه، نوعي گرايش افراطي در بها دادن به انديشه‌هاي پيشينيان و گذشتگان است و طبعاً در برابر آن هم يک گرايش تفريطي هست که مي‌گويد اصلاً نبايد به سخنان گذشتگان اعتنا کرد؛ آنها ديگر کهنه شده‌اند و ارزشي ندارند؛ بايد آنها را به موزه تاريخ علم و فلسفه سپرد و به دنبال انديشه‌هاي نو رفت. به نظر نمي‏رسد اين سخن هم منطقي باشد؛ صرف اينکه سخني نو است، دليل اين نيست که حتماً درست‌تر باشد و صرف اينکه حرفي کهنه است، دليل اين نيست که باطل باشد و نبايد به آن اعتنا کرد و حتي نبايد خواند و آموخت و اصلاً نبايد به آن انديشيد.

حد اعتدال در اين مسير، آن است که ما آموزه‌هاي گذشتگان را خوب بياموزيم و از چيزي که آنها به آن دست يافتند يا به ذهنشان رسيده است غافل نباشيم؛ اما به خود نيز حق بدهيم که آنها را نقد و بررسي کرده، گمان نکنيم اينها آخرين سخناني‌اند که ممکن است گفته شوند و چيزي فراتر و بالاتر از آنها وجود ندارد. چنين ادعاهاي افراط‌آميز و تفريط‌آميز، هم از نظر عقلي و تحليلي نامعقول و ناپذيرفتني‌اند و هم شواهد عيني و تاريخي نادرست بودن آنها را نشان مي‌دهند. شايد بهترين شاهد براي ارزش دادن بيشتر به افکار نوانديشان و کنار گذاشتن انديشه‌هاي کهنه، اين باشد که مي‌بينيم برخي از نظريه‌هاي پيشينيان در زمينه علوم طبيعي و تجربي نادرست بوده‌اند و بعدها روشن شده است که همه اينها خطا و اشتباه بوده‌اند

. در واقع، آنان بر اساس تخيلات خود نظريه‌هايي درباره طبيعيات ابراز مي‏داشتند؛ زيرا ابزار علمي و تجربي هنوز پيشرفت نکرده و در اختيارشان نبود. ازاين‌رو، فقط به‌طور ذهني مي‏انديشيدند و يا با تجربه‌هاي بسيار ساده، حقايق عالم را تبيين مي‌کردند. نظريه عنصرهاي چهارگانه و مانند آن، که در طب و نيز فلکيات گفته شده‌اند، نمونه­هايي از اين‌گونه انديشه‌هاي ناپذيرفتني‌اند که چندان هم کاربردي نيستند. اين در حالي است که اگر دقت کنيم، مي‌بينيم در گذشته پيشينيان به دستاوردهايي علمي رسيده بودند که دانشمندان امروز با همه پيشرفت‌هاي فنّاوري و ساخت ابزارهاي دقيق، هنوز نتوانسته­اند آنها را از نظر علمي تبيين کنند تا چه رسد به اينکه بالاتر از آن را بسازند. نمونه‌اي از اين موارد، اهرام مصر است؛ در اين اهرام نوعي فناوري به کار رفته و آثاري علمي وجود دارد که بسياري از دانشمندان بزرگ فروتنانه در برابر آن زانو زده‌اند و اعتراف مي‌کنند که نتوانسته­اند راز آنها را کشف کنند و بفهمند که آنها چگونه به اين دقايق علمي و رياضي و هندسي دست يافته­اند.

اين پيشرفت‌ها مربوط به چند هزار سال پيش است و اگر ارتباط بين گذشته با حال محفوظ بود و دانشمنداني که آنها را کشف کرده بودند نتايج علمي­شان را در دسترس ما هم قرار داده بودند، دانشمندان امروز مي‌توانستند بر دوش پيشينيان سوار شده، در اين زمينه به پيشرفت‌هاي چشمگيري برسند. اين نشان مي‌دهد که بين گذشته و حال طفره‏اي حاصل شده است و خلائي وجود دارد و بين دانشمندان پيشين که اهرام را ساختند با دانشمندان امروزي که اين‌همه پيشرفت‌هاي علمي دست يافته‌اند ارتباط کاملي وجود ندارد. در واقع، دانشمندان جديد از زمانـي ـ مثلاً قرن شانزدهم ميلادي ـ علوم تجربي را گويا، از صفر شروع کردند و از دستاوردهاي علمي سازندگان اهرام و مانند آن بهره‏اي نداشتند. همين مي‌تواند نشانه اين باشد که ما نبايد به انديشه‌هاي پيشينيان خيلي بي­اعتنا باشيم؛ گرچه ممکن است انديشه‌هاي نادرست زيادي داشته باشند، اما اگر چند انديشه درست هم وجود داشته باشد، قابل استفاده خواهد بود و مي‌توان آنها را دست­مآيه‌اي براي پيشرفت‌هاي بيشتر

 

قرار داد. به‌هرحال، نه منطقاً درست است که ما انديشه‌هاي گذشتگان را نديده بگيريم و نه از نظر تجربه تاريخي اين کار به صلاح علم و جامعه انساني است.

نمونه‌اي که گفتيم، مربوط به علوم تجربي و مادي بود که در آنها پيشرفت‌هايي حاصل شده و دستاوردهاي علمـي زيادي به دست آمده است؛ اما در زمينه علوم انتزاعي ـ يعني علومي که با ابزارهاي تجربي سروکاري ندارند و بيشتر به‌وسيله تحليل‌هاي ذهني پاسخ‌گوي مسائل‌اند، مثل فلسفه، منطق، رياضيات محض و تا حد زيادي الهيات ـ شايـد استفاده کردن از انديشه‌هاي گذشتگان مهم‌تر باشد؛ زيرا در اينجا نمي‌توان ادعا کرد ابزارهاي جديدي کشف شده‌اند که اين مسائل را بهتر حل مي‌کنند؛ پيشرفت فناوري تأثيري در فهم بهتر مفاهيم متافيزيکي ندارد. بله، در رياضيات، در جايي که پاي مسائل عيني در ميان است، گاهي ممکن است تجربه‌هاي علمي و ابزارها بتوانند کمک‌هايي داشته باشند؛ اما در منطق، الهيات به معناي اعم، اخلاق و علومي که بيشتر جنبه انتزاعي دارند يا انتزاعي محض‌اند، اعتنا کردن به انديشه‌هاي گذشتگان بي‏وجه نيست، بلکه لازم است و نديده گرفتن آنها ما را از دستاوردهاي چند هزارساله کساني که زحمت‌هاي فراواني تحمل کرده، با فکر و انديشه خود به نتايج عقلاني رسيدند و مي‌تواند براي ما هم راهگشا باشد، محروم مي‌کند.

البته اين به آن معنا نيست که علم به گذشتگان منحصر بوده است و نمي‌توان چيزي بر آن افزود. قرآن مي‌فرمايد: وَما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِيلاً.( . اسراء (17)، 85.) هر آنچه به گذشتگان و به امروزيان داده شده، در برابر آنچه دانستني است و مي‌توان آموخت، بسيار اندک است. هرچه در علم پيشرفت مي‌کنيم، بيشتر درمي‌يابيم که دامنه حقايق بسيار پهناورتر از آن است که فکر و ذهن ما به آن مي‌رسد. بنابراين نبايد پنداشت مسائل علمي کاملاً حل شده‌اند و ديگر به تلاش بيشتر نياز نيست؛ بلکه همواره زمينه براي پژوهش و تلاش علمي و فلسفيِ بيشتر وجود دارد و بايد اين کار را ادامه داد. اين همان حد وسطي است که در اينجا متصور است؛ يعني هم بايد از انديشه‌هاي پيشينيان استفاده کرد و آنها را ناديده نگرفت و هم بايد بر تلاش علمي و ذهني و پژوهش‌ها افزود تا چيزهايي بر سرمايه گذشتگان افزوده شود.

 

مشکلات زندگي

 

شرايط زندگي امروز به‌دليل وجود نعمت‌هاي فراوان، ابزارهاي جديد، فناوري پيشرفته براي آموزش و تبليغ، به هيچ وجه با امکاناتي که در اختيار دانشمندان پيشين بوده است، قابل مقايسه نيست؛ از نوار و تلويزيون، و صوت و تصوير گرفته تا رايانه و انواع و اقسام ابزارهاي آموزشي و امکانات ديگري که در دسترس پژوهشگران است، که در زمان تحصيل ما، شايد يک‌صدم آن هم فراهم نبود؛ اما در برابر، وقت­هاي ما بسيار بي‌برکت شده‌اند. امروز شرايطي پيش آمده است که با وجود افزايش نعمت‌ها، زماني که صرف کار علمي مي‌شود، بسيار کم است. افزون بر اين، بسياري از زمان‌هايي که به مطالعه اختصاص مي‌يابد، همراه با تمرکز نيست؛ گاهي فرد با اينکه در حال مطالعه و پژوهش است، تلويزيون هم تماشا مي‌کند.

از سوي ديگر، برخي افراد، آن خلوص و انگيزه‌هاي قوي‏ را که در گذشته وجود داشت، ندارند؛ در‌صورتي‌که هرچه فشار دشمن بيشتر باشد، کساني که براي رويارويي با دشمن برمي‏خيزند، بايد جدي‌تر کار کنند و انگيزه قوي‏تري داشته باشند؛ ولي به هر دليل، انگيزه‌هاي ما خيلي قوي نيست و آن‌گونه‌که بايد عاشق پژوهش باشيم و همه‌چيز را در راه کشف حقيقت فدا کنيم و خواسته‌هاي زندگي را در راه پژوهش‌هاي علمي فراموش کنيم، نيستيم. البته در همين شرايط نيز هستند کساني که انگيزه‌هاي بسيار قوي داشته، موانع مادي و مشکلات، آنها را از کارهاي عميق علمي باز نمي­دارد و مسائل سياسي‏ که خواه‌ناخواه ذهن انسان را سرگرم مي‌کند، آنها را به خود مشغول نمي‌کند و به‌طور جدي، کارهاي پژوهشي را دنبال مي‌کنند؛ اما تعدادشان شايد به آن اندازه‌اي که بايد باشند، نيست.

نام کتاب

درباره پژوهش

           مؤلف: آيت‌الله محمدتقى مصباح يزدى

        تحقيق و نگارش: جواد عابديني

        ناشر: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(قدس سره)

        نوبت و تاريخ چاپ: اول، زمستان 1389

 

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

حرمان هور

جستجو

موضوعات

  • همه
  • برشی از کتاب
    • فتح خون
    • بدون موضوع
    • پاتوق کتاب
  • تحقیقات پایانی
  • ساعت پژوهشی
  • کانون پژوهشی
  • همایش ها
  • نشریه
  • اینفو گرافی
  • کانون پژوهشی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان